به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» حماسه ۹ دی، یا راهپیمایی ۹ دی، حضور و راهپیمایی مردم ایران در ۹ دی ماه سال ۱۳۸۸ش در حمایت از جمهوری اسلامی ایران مقابل فتنه ۸۸ بود.
پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ش، و به دنبال آن ادعای تقلب برخی از کاندیداها، برخی به حمایت از آنها موجی از اعتراضها در نقاط مختلف کشور به راه انداختند. در این زمان برخی از مخالفان داخلی و خارجی نظام ایران، از این فرصت بدست آمده استفاده کرده و کشور را به مدت چند ماه به آشوب و اغشاش کشاندند. این اغتشاشات بعد از چندین ماه نهایتا در ماه محرم و روز عاشورا به هتک حرمت نسبت به امام حسین (علیهالسلام) و مقدسات اسلامی انجامید و موجبات برانگیخته شدن احساسات مذهبی و نارضایتی مردم را داشت، لذا در پاسخ به این اغشاشها و هتک حرمتها و اعلام بیزاری از فتنهگران در روز ۹ دی به راهپیمایی پرداختند.
خاموشی فتنه ۸۸، حفظ انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و پشتوانه مردمی جمهوری اسلامی ایران را از مهمترین دستاوردهای این حماسه میتوان برشمرد.و اما ماجرا و پشت پرده این بازی چه بود؟
در ژوئن 2009، سندی توسط مرکز تحقیقات پیشرفته ضد تروریسم و در پایگاه اطلاع رسانی رسمی اینترنتی انستیتو بروکینگز (اندیشکده استراتژیک حزب دموکرات آمریکا) قرار گرفت. در این سند رسمی بخشها و ابعادی از پروژه موسوم به «کدام راه به سمت ایران؟» ارائه شده بود که نشان میداد کودتای مخملی سال 2009 (1388) ایران در اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» طراحی گردید. این مرکز که توسط میلیاردر صهیونیست به نام «حییم سابان» راهاندازی شده، در یک گزارش مفصل 60 صفحهای، راهکار اغتشاش عمومی و گسترش آن و سپس استمرار تا مرحله فروپاشی را نشان میداد.
این همان تحرکاتی بود که از قبل از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد 1388 سازماندهی شد و در جریان آن توسط برخی گروهها و رسانههای داخلی به بهانه تشکیک در سلامت و ادعای تقلب در انتخابات به اجرا درآمد.
مرکز سابان در این گزارش، ضمن بررسی گزینههای مختلف آمریکا برای مقابله با ایران، در کنار گزینههای مطرح سیاسی و نظامی، موضوع تغییر حکومت از طریق کودتای مخملی و با ایجاد اغتشاش و هدایت آن توسط اپوزیسیون، تا مرحله فروپاشی و سپس حمله نظامی و اشغال کشور را مناسبترین گزینه تشخیص داده بود. در این گزارش تکاندهنده، معلوم میگردید که اگر فتنهگران در اجرای طرح کودتای مخملی خود موفق میشدند، با اتفاقات کنترل نشده بعدی سرزمین ما بایستی در انتظار یک جنگ تمامعیار و دخالت نظامی خارجی میبود. (نظیر آنچه که بعدا در سوریه اتفاق افتاد).
در اجرای این طرح بود که فتنهگران با چراغ سبزهای متعدد و هدایت گام به گام محافل وابسته، پس از ایجاد اغتشاش و آشوب در روزها و هفتهها و ماههای پس از برگزاری انتخابات یاد شده، در روز قدس سال 88 به میدان آمدند و شعار «نه غزه نه لبنان» و در روز 16 آذر هم شعار «جمهوری ایرانی» را سر دادند تا اینکه بالاخره...
بالاخره در عاشورای 88، آنچه نباید انجام میدادند، انجام دادند و با هدایت مراکز خارجی، به عزاداری و عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) حمله کرده و خیمهها و تکایای عزاداری را به خاک و خون کشیدند، دست زدند و سوت کشیدند و آنچه سالهای سال بهصورت عقده در دل خود و اربابانشان مانده بود را داد زدند و بر علیه عمود خیمه انقلاب شعار دادند.
اجرا شدن تئوری فوکویاما در عاشورای 88
حرکت ضد عاشورایی جبهه غرب علیه انقلاب اسلامی (براساس تئوری فرانسیس فوکویاما) پس از زمینهسازی چندین ساله در مطبوعات و نشریات زنجیرهای در آستانه عمل قرار گرفت و با خطدهی مراکز و عوامل کانونهای خارج کشور به مرحله اجرا درآمد.
کارشناس شبکه بیبی سی در روز 5 دی ماه 1388 (تاسوعای حسینی) گفت: «... اتفاقات روز تاسوعا در مقابل آنچه که فردا قرار است به وقوع بپیوندد، بسیار ناچیز است. تظاهرات و به خیابان آمدنهای امروز صرفا تمرینی برای تظاهرات روز عاشورا بوده است...»
کارشناس تلویزیون العربیه نیز در همان روز تاکید کرد: «... روز اصلی فردا روز عاشوراست. فردا تظاهرات گستردهای در تهران برگزار خواهد شد و فردا روز مهمی است...»
العربیه همچنین گفتههای علیرضا نوری زاده (ضد انقلابی فراری) را پخش کرد که گفت: «... برای فردا که روز عاشوراست، احتمالا تظاهرات گستردهتری در تهران اتفاق خواهد افتاد... فردا شعارهای شدیدتر و شفافتری برای تغییر نظام در ایران سر داده خواهد شد.
فردا روز مهم و سرنوشتسازی در حرکت مخالفین خواهد بود، فردا شاهد شعارهای جدیدی خواهیم بود. همه کسانی که با نظام مخالف هستند، الان موسوی، کروبی و خاتمی را به عنوان نماد مخالفت با نظام قبول دارند...»
همه جبهه ضد انقلاب به میدان آمده بودند
اما رسانههای زنجیرهای، وقایع مورد نظرشان در عاشورای 1388 (مقارن با 6 دی ماه) را لحظه به لحظه گزارش میکردند و در انتظار عملی شدن نقشههای شوم اربابانشان بودند. آنها واقعا بر این باور بودند که دیگر کار تمام است!
CNN از روز عاشورای 1388 اینگونه گزارش داد: «...تنش در ایران به اوج خود رسیده است. تنش در ایران از 6 ماه گذشته به این طرف بسیار افزایش یافته است...»
گزارش العربیه هم این بود: «...حوادث تاسوعا و عاشورا در ایران، بیانگر تجدید بحرانی است که نظام اسلامی با آن مواجه شده است...»
کارشناس یک شبکه خارجی دیگر هم مدعی بود: «... اوضاع ایران به سوی انقلاب در حال حرکت است...»
شبکه فاکس نیوز گفتوگویی با این مضامین با «جان فاند» تحلیلگر وال استریت ژورنال داشت: «...مجری: ما شاهد قیام هستیم، نظر شما چیست؟ جان فاند: رژیم ایران به شدت سردرگم شده است. اکنون تظاهرات در حال گسترش یافتن در سراسر کشور است...»
تلویزیون منافقین در همین ایام اظهارات جان بولتون (سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و از عناصر پرنفوذ جمهوریخواهان) را پخش کرد که میگفت: «... ما در شرایط مقدمه یک انقلاب در ایران هستیم. شرایط بسیار فراتر از مسئله موسوی در برابر احمدینژاد است...»
بیبیسی هم این گفته بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر رژیم صهیونیستی) را برای بینندگانش پخش کرد: «... جهان با ایرانیانی که مدافع آزادی هستند، ابراز همدردی میکند. اما خیلی زود است که بتوان گفت اعتراضات کنونی در ایران به کجا میانجامد...من فکر میکنم آنچه اکنون در ایران شاهد آن هستیم، خواستهای نیرومند و عمیق از طرف مردم ایران برای دستیابی به آزادی است...»
شیمون پرز (رئیسجمهوری وقت اسرائیل) هم در بیبیسی اظهار داشت: «... جوانان ایرانی باید صدای آزادیخواهی خود را در برابر رژیم ایران بلند کنند... زنان ایرانی باید صدای خود را بلند کنند... من امیدوارم که این دولت زودتر از بین برود...»
رابرت برد (مامور کهنه کار سازمان CIA) از تلویزیون صدای آمریکا VOA گفت: «...ما گزینه دیگری نداریم به جز حمایت لااقل به صورت آشکار از تظاهراتی که در خیابانها شده...»
جان مککین (سناتور جمهوریخواه و نامزد سابق ریاست جمهوری آمریکا) در گفتوگویی با شبکه MSNBC اظهار کرد: «... در این حال ضروری است که ما اخلاقا از مردم ایران که در کشاکش دستیابی به یک دموکراسی آزاد و جامعهای باز و برخورداری از انتخاباتی عادلانه هستند، حمایت کنیم...»
منافقین و بهاییان هم به میدان آمده و اطلاعیه و بیانیه صادر کردند. اینجا بود که گری سیک مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا، علنا در یک گفتوگوی تلویزیونی اظهار داشت: «...من چگونه خوشحال نباشم از اینکه در ایران موج تازهای بر پا شده و مصمم است طومار حکومت اسلامی را به هم پیچد و حکومتی نظیر ایران در دوران شاه و عربستان سعودی را روی کار آورد....»
قیام 9 دی، ختم فتنه 88
اما همه این طرح و برنامهها و تدارکات 20 ساله و تحرکات 10 ساله و 5 ساله و صرف بودجههای میلیاردها دلاری، به فضل الهی و با درایت رهبری انقلاب و با به صحنه آمدن مردم انقلابی این مرز و بوم، فروپاشید و به هم ریخت. مردم با بصیرت مسلمان، پس از 8 ماه تحمل و مدارا، دیگر نتوانستند جسارت و گستاخی فتنهگران را نسبت به ساحت مقدس سرور و سالار شهیدان تاریخ تحمل کنند و بدون هیچگونه هماهنگی و برنامهریزی در روز نهم دی ماه 1388 به میدان آمدند.
فتنهگران و اصحاب خارج نشینشان، هراسان شدند و سرگیجه گرفتند، چون همه محاسباتشان به هم ریخته بود، آنها با وعدههای پوچ و توخالی اربابانشان، این بار دیگر کار را تمام شده میدانستند. پس چه اتفاق افتاده بود که باز هم نشد؟
آنها باز هم سعی کردند از طریق رسانههای خود به گفتن اراجیف و بافتن لاطائلات ادامه داده و اذهان و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند. اما کار تمام شده و فتنهای دیگر علیه اسلام و انقلاب و ایران درهم پیچیده شده بود. سخن آخر و کلام تمامکننده را رهبر معظم انقلاب در 19 دی ماه همان سال فرمودندکه:
«... مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند. این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى که شرائط غبارآلودگىِ فضاست، این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت. کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مىبیند. این کارها، کارهائى نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد. این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى (که من بارها این را نقل کردهام) به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم» درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا...»